با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Hang On

American: ˈhæŋˈɑːn British: hæŋɒn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • phrasal verb B2
    محکم گرفتن، نگه داشتن
  • phrasal verb
    ثابت قدم بودن، سماجت ورزیدن
  • phrasal verb
    صبر کردن
  • phrasal verb
    توجه کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hang on

  1. phrasal verb continue, endure
    Synonyms: be tough, carry on, cling, clutch, go on, grasp, grip, hold fast, hold on, hold out, persevere, persist, remain
    Antonyms: cease, give up, let go, stop
  2. phrasal verb Wait a moment (usually imperative)
  3. phrasal verb Hold, grasp or grip
  4. phrasal verb Keep; to store something for someone
  5. phrasal verb Pay close attention
  6. phrasal verb Continually believe in something; to have faith in

ارجاع به لغت hang on

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hang on» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hang on

لغات نزدیک hang on

پیشنهاد بهبود معانی